loading...
ایستگاه
احسان بازدید : 76 یکشنبه 16 مهر 1391 نظرات (0)

سلام. بازم سلام

وقت همگیتون بخیر.

به رسم وبلاگمون الان وقت معرفی یه کتاب بود. به نظرم رسیدبهتره این دفعه یه فرقی با همیشه بکنه.

این بار براتون یه رمان صوتی گذاشتم به اسم ابریشم. فکر کردم همیشه برای مطالعه لازم نیست یه کتاب دست بگیریم. میشه حتی موقع غذا پختنم مطالعه کرد. خداکنه خوشتون بیاد

ابریشم» رمانی است نه چندان بلند، درباره یک تاجر«ابریشم» به نام «هروه ژنکور». رمان این گونه آغاز می شود:

 

نویسنده: آله ساندرو باریکو

مترجم:دل آرا قهرمان

 

 
منبع:   http://audiolib.ir

 

 

هر چند پدرش مایل بود که او در ارتش بهمقامی بالابرسد، هروه ژنکور موفق شده بود به طریقی نامانوس زندگی خود را تامین کند،شغل او با طنزی خاص بی ارتباط به خطوط دوست داشتنی و اندکی زنانه چهره او نبود.

 

برای تامین معاش هروه ژنکور به خرید وفروش کرم ابریشم می پرداخت. سال 1861 بود. گوستاو فلوبر در حال نوشتن سالامبو بود،روشنایی الکتریکی هنوز یک فرضیه بود و آبراهام لینکلن، در آن سوی اقیانوس، جنگی راآغاز کرده بود که خود پایانش را نمی دید. هروه ژنکور سی و دو سال داشت. او می خریدو می فروخت کرم های ابریشم را .رمان، لحنی موجز و طنزآمیز دارد. ماجرای اصلی آن باسفر «هروه ژنکور» به ژاپن شکل می گیرد. بیماری های مسری «بیش از پیش به کرم های اروپاییحمله می کردند». این دلیل سفر «هروه ژنکور» به ژاپن است. او باید برود و از ژاپن تخمهای سالم کرم ابریشم را در ازای طلاخریداری کند. این کار، در ژاپن ممنوع است. قاچاقتخم های کرم ابریشم، به ماجرایی عاشقانه می انجامد. «هروه ژنکور» در ژاپن، به زنی اروپاییدل می بندد. او دلبستگی اش را پنهان نگه می دارد همان گونه که تخم های کرم ابریشم را.دو امر پنهان با موازات یکدیگر در رمان پیش می روند. یک روز در فرانسه نامه یی به خطژاپنی برای «هروه ژنکور» فرستاده می شود. نامه ظاهراً از آن زنی است که «هروه ژنکور»به او دل بسته است.

«هروه ژنکور» نامه رابه زنی ژاپنی که در فرانسه زندگی می کند می دهد. زن نامه عاشقانه را برای او ترجمهمی کند. سال ها پس از مرگ همسر «هروه ژنکور» راز نامه آشکار می شود. این نامه را درواقع همان زن ژاپنی ساکن فرانسه به درخواست همسر «هروه ژنکور» برای او نوشته بوده است.زنبا بیگانه نمایاندن خود برای همسرش می کوشیده توجه او را بار دیگر به خود جلب کند.اینجا است که پنهان کاری در رمان، بعدی تازه پیدا می کند. «ابریشم» در عین روایت سادهاش، طرحی نسبتاً ظریف و زیرکانه دارد. بخشی از ظرافت رمان به شخصیت هایش باز می گرددو بخشی از آن به شیوه گنجاندن اطلاعاتی که نویسنده باید از خلال روایت به خواننده بدهد.نویسنده برای دادن این اطلاعات به خواننده، گاه توالی و نظم خطی روایت را بر هم میزند. گاه جمله یی را می آورد بی آنکه بدانیم آن را کدام شخصیت رمان و در چه موردی بهزبان آورده است. اما در سطرهای بعدی، موضوع روشن می شود.

شکل این رمان و پیچیدگی ها و ظرایف آنرا شاید بتوان با همان ابریشمی مقایسه کرد که وصفش بارها در رمان آمده است. ابریشمیآنچنان نازک و نامرئی که به قول راوی: «اگر آن را در مشت می گرفتی، گویی که هیچ چیزدر دست نداشتی این را می توان با زندگی و سرنوشت قهرمان رمان هم مقایسه کرد. چنان کهدر سطرهای پایانی رمان می خوانیم: «گهگاه روزهایی که باد می وزید، هروه ژنکور تا کناردریاچه می رفت و ساعت ها به تماشای آن می نشست زیرا به نظر می رسید که در آن، نقش برآب، نمایشی سبک و توضیح ناپذیر از زندگی خویش را می دید.

 

 

 

برچسب ها رمان صوتی ابریشم ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 59
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 71
  • بازدید سال : 622
  • بازدید کلی : 28,843
  • کدهای اختصاصی
    کسب درآمد از پاپ آپ دانلود بازی کامپیوتر PC روز بخیر شب بخیر